حسن سپهرفر، پژوهشگر مردمشناسی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان غربی گفت: مردم آذربایجان خالق غنیترین آیینهای نمایشی و گنجینه ادبیات شفاهی ایران هستند که سخنان نغز و دلنشین آن را علاوه بر گفتار آشیقهای(نوازندگان) محلی و اوزانها با همراهی ساز محلی، گاهی هم در میان قشر پایین جامعه میبینیم که مردمان عامی هستند که هراز گاهی با پدیدههای طبیعی، رخدادهای اجتماعی و پیشامدهای ناگوار و یا خوشایند مواجه شده باشند، احساسات خود را با زبان شعر بیان کرده و برای هر مناسبت (بایاتی= دوبیتیهای ترکی) سرودهاند و با نغمههای بدون ساز و گاه با ریتم صداهای ابزار نمادین سادهای، شیرینی دیگری به آن دادهاند.
از این دست میتوان در آستانه نوروز به رسم (تکمچیلَر) به عنوان پیامآوران نوروز اشاره کرد که در پیوند رابطه انسان با انسان، رابطه انسان با محیط و بالعکس محیط با انسان هستند.
در جوار همین عناصر فرهنگی است که برخی از باورها، اعتقادات، آیینها، رفتارها و سنتها همراه با نحوه نگرش انسان به این مهم شکل میگیرد و به نحوی بیانگر چگونگی شکلگیری جهان و نظام هستی، مفهوم زندگی، زایش و تولد دوباره جانداران، نباتات، جمادات و ... میشود، با چنین نگرشی نوروز در واقع ترکیبی از آیینها و سنتها است.
تکمچیها معمولاً دو نفر از اقشار پایین جامعه (چوپانها) بودند که با حضور در روستا به اجرای رسم میپرداختند، معمولا چوپانها برای مدت زمان معینی برای چرای دام و احشام استخدام میشدند و برای روزهای آخر سال که قراردادی با صاحبان دام نداشتند و آذوقه ایشان رو به اتمام میرفت، به بهانههای مختلفی به اجرای مراسم میپرداختند تا هم نویددهنده روزهای خوش و برکتدهی (نزدیک شدن به روزهای زایش گوسفندان) برای مردم روستا بوده و هم برای ایام نوروز آذوقهای را جمع کرده باشند.
تکمچیها (خصوصاً در حوزه جغرافیایی آذربایجان غربی و مناطق ترکزبان) به طور نمادین و با استفاده از قطعات چوبی بز نری را ساخته و پوست بزغاله سیاهی را هم بر روی آن کشیده و دو شاخ چوبین یا شاخ طبیعی بزغاله نیز بر سرش تعبیه میکردند.
به نظر میرسد در شناسایی حوزههای جغرافیایی و پراکنش اجرای مراسم تفاوت ابزار نمادینش (تَکَم) حوزه آذربایجان غربی در رنگ سیاه آن برخلاف دیگر جاها است که از پوست و موی سیاه بز ساخته میشود.
در حالی که برای مثال در روستاهای شهرستان خوی تکم را اغلب به رنگ سفید درست میکردند یا در نمونه موردی تکم اردبیل پوشش آن بیشتر به رنگ سرخ انتخاب میشود و مضافا اشعاری مختص به خود منطقه را میخوانند که محدوده جغرافیایی خاصی را نشان میدهد تا از این طریق بتوان به زیباییها و تفاوتهای فرهنگی پی برد.
اما تکمچی ارومیه چه میگوید: اشعاری که به لحاظ مردمشناسی در آیینه متون ادبی و شفاهی دارای بار معنایی مختلفی است که از روابط اجتماعی گرفته تا پوشش گیاهی و جانوری و سایر ارتباطات و... را مینمایاند.
بو تَکَه آختا تَکَه این بز، بز نر اخته شده است
بوی نوندا وار بیر نُخدا تَکه ریسمانی بر گردن دارد
قیرچا قیرچا چَپیش لر بزهای کوچولو کوچولو
یاوشانین باشین دیش لَر سر یاوشان( نوعی گیاه کوهی) را به دندان میگیرند
گِئدَر یایلاخدا اُتلار برای چریدن به ییلاق میرود
گَلَر آراندان قیشلار و برای قشلاق به آران( گرمسیر) میآید
یاخچی اُلی قویونون آغی میشی که از نوع سفید باشد بهتر است
گِدَر دولانی داغی برای گردش( چریدن ) به کوه میرود
قَری لَر توتار یاغی پیرزنان روغنش را میگیرند
گَلین لَر یی یَر قویماغی نو عروسها کاچیاش را میخورند
ایللاه کی قَیقاناغی خصوصاً خاگینهاش را
و ....
تکمچیها با خواندن این اشعار مقابل تک تک خانهها میایستادند و کدبانوی منزل درب را روی آنها گشوده و طبق رسم معمول مقداری قند، چای، کاسهای بلغور، تعدادی نان لواش، روغن حیوانی یا مبلغی پول و ... به ایشان داده و راهیشان میکرد در نهایت تکمچی مواد و اقلام جمعآوری شده را بین خود و توبرهکش تقسیم کرده و به این ترتیب تا فرا رسیدن سال نو برای چند صباحی دیگر (تا اوایل سیزده به در) مایحتاج خود را تامین میکردند.
همزمانی این رسم در ایام نزدیک به نوروز (اسفند ماه) و اجرای آن در نگاه عامیانه وهله اول به منظور زایش دوباره طبیعت، برکتآوری و در نهایت جمعآوری آذوقه توسط این اشخاص برای ادامه زندگی در روزهای آینده سال بیارتباط نباشد.
اما برگزاری هریک از مراسمهایی با این نقش و کارکرد میتواند علاوه بر ایجاد انگیزههای شادی و نشاط موجب انـسجام، همبستگی و پیوندهای اجتماعی مردم جامعه شود و هر چقـدر میزان همبستگی اجتماعی با برگزاری اینگونه رسمهای شادمانه بیشتر شود، بـه همـان میـزان نـشاط اجتمـاعی مردم و خانوادهها نیـز افـزایش مییابد.