شفیع بهرامیان
نای قلم نوشت: همکار در مدرسه حکمت اشنویه، کلاس پنجم حاضر و بدلیل اینکه فاقد ارتباط و شناخت قبلی با دانش آموزان و جو کلاس بوده در برابر جنب و جوش یکی از محصلان عنان از کف داده و تخته پاکنی به سمت دانش آموز پرتاپ مینماید که از بخت برگشتهاش، دقیق به سر دانش آموز بیچاره برخورد کرده و سبب شکستن آن میشود.
معلم تازهکار پشیمان از کرده خویش بهمراه مدیر و معاون مدرسه، دانشآموز را به اورژانس رسانده و سر شکسته با ۶ یا ۷ بخیه مداوا شده و با حضور نزدیکان دانش آموز و اظهار پشیمانی معلم و خواهش و تمنای مدیر مدرسه، ظاهرا همانجا قضیه که حاصل یکلحظه عدم کنترل خشم آموزگار بوده ختم به خیر میشود.
اما چند ساعت بعد ورق برگشته و تصاویر سر بخیه خورده و پیراهن خونی دانش آموز و متن شکایت از معلم در کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرام فارغ از نتایج و بازتاب گسترده و عمومی و منفی- این اتفاق نهچندان نادر- به شکلی گسترده منتشر میشود!
صفحات فضای مجازی اشنویه، نقده، ارومیه، پیرانشهر، مهاباد، بوکان و.... در رقابتی دهشتناک مملو از خبر "حمله یک معلمبه سر یک دانش آموز با جسم سخت!" شده و این بحث چندین برابر خبر یکقتل بازنشر شده و کامنتهای مدیریت نشده صفحات پر میشود از حمله و فحش و ناسزا به جامعه معلمان و فرهنگیان و بدنبال آن نیز مدیریت احساسی بحران توسط برخی مسئولان شهرستانی و استانی به سان پاشیدن بنزین بر آتش، حجم حملات و ترور شخصیتی جامعه معلمان را دوچندان میکند!
طبیعتا انتشار هر خبر بدون توجه به اثرات بومرنگی و بازتابهای عمومی آن و جبههگیری و اظهارنظر عجولانه برخی مسئولان بدون توجه به عواقب صنفی و عمومی مسئله صرفا برای عقب نماندن از قافله و موج ایجاد شده در فضای مجازی هرگز اثرات و نتایج مثبتی برای مردم و جامعه و مدیریت منطقی مشکل نداشته و نخواهد داشت.
آنچه به هر دلیل در باب این مسئله انجام شد در درازمدت لطمات و صدمات مختلفی به دانش آموز مضروب وارد خواهد کرد چرا که انتشار احساسی تصاویرش سبب بیحرمتی به تمام معلمانی شده است که وی در همه سنوات تحصیلش در کلاسشان حاضر خواهد بود و از سویی تبدیل شدنش به یک سوژه و بهانه برای حمله به جامعه بزرگ فرهنگی استان هم سبب جامعه گریزی و انزوای روحی و روانی این نوجوان دانش آموز خواهد بود.
تنبیه هر دانش آموزی بشدت مذموم و نادرست و شکایت یا گذشت حق ذاتی والدین او بود اما رسانهای کردن تصاویری که معمولا مسئولیت اخلاقی و حرفهای رسانهای بدلیل ایجاد شکاف و دوقطبی کردن جامعه اجازه انتشار آنها را به این شکل صریح و واضح نمیدهد شاید از سوی همکاران رسانهای بنده کمی احساسی و بدور از مصلحت بود.
در کنار این نیز ای کاش فحاشان و هتاکان مجازی بدانند با هر حمله و ناسزا به جامعه معلمان به بهانه اشتباه صرفا یکنفر، ناخواسته تیشه بر ریشه ساختار بیمار آموزش و پرورش کشور زده و دود این اقدامنسنجیده قبل از هر کسی به چشمان فرزندان آنها و ما خواهد رفت.
لطفا مواظب باشیم که با دستان خود آینده فرزندانمان را تباه نسازیم و بخاطر یکروسری کل قیصری را آتش نزنیم!