لعیا نورانی
بروز خشکسالی های پیاپی را اگر در کنار بحران مدیریت لحاظ کنیم حاصل آن خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه، رودخانه های کارون، دز، زاینده رود، قیزیل اوزن و دهها تالاب ریز و درشت در چهار گوشه مملکت خواهد بود.
بحران مدیریت یا مدیریت بحران ؟!
« دریاچه ارومیه بر اثر عوامل انسانی و طبیعی، در حال پسروی و خشکیدن است که نتایج آن در قالب افزایش میزان شوری آب دریاچه، پیدایش شورزاری به وسعت 150 هزار هکتار، کویری شدن و شوری خاک، خشکیدن قناتها، تضعیف کشاورزی و دامداری منطقه، تضعیف گردشگری، نابودی زنجیره حیات و بسیاری ویژگیهای زیستی آن، مرگ و میر پرندگان، اختلال در گذر شناورهای دریایی و چسبیده شدن جزایر 9 گانه پارک ملی که محل زادآوری گونههای مهم پرندگان مهاجر به شمار میرود نمود یافته، به گونهای که با خشکیدن این دریاچه و آشکارشدن هشت میلیارد تن نمک موجود در زیر آن، خطر جدی به ساکنان استانهای همجوار وارد می شود و با پراکنده شدن نمکها، بیش از ده میلیون انسان، طبیعت، تحصیل، آموزش، بهداشت، کارخانه و صنعت آسیب خواهد دید و از میان خواهد رفت. با توجه به کاهش 6 متری آب دریاچه در13 سال گذشته، در صورت تداوم روند کنونی، دریاچه به زودی میخشکد»
*آذربایجان؛ در انتظار معجزه
« پیامدهای این فاجعه ملی، افزایش سطح خشکی های نمکین و شور در منطقه، وزش بادهای تند و گرم، به ویژه در تابستان و پاییز است که به مرور، زمین های کشاورزی و مرغوب منطقه به سمت شورشدن و در نهایت، کویری شدن پیش می روند.در این حالت، تولیدات کشاورزی و معیشت ساکنان آن آسیب جدی خواهد دید. به یاد داشته باشیم که بیش از 36 شهر و 3150 روستا با جمعیتی نزدیک به پنج میلیون نفر در حوضه آبریز دریاچه سکونت دارند که در این میان، بیش از 60 درصد ساکن روستا هستند که معیشت عمده آن ها در بخش کشاورزی و دامداری است. پس، به نوعی زیست آن ها با وضعیت اکولوژیک منطقه پیوند دارد و هر گونه تغییر در اوضاع بومشناسی منطقه، مفهوم امنیت را در ابعاد مختلف (اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی) آن متأثر خواهد ساخت » .
*دریاچه ارومیه فاجعه ملی، بحرانِ جهانی
«خشک شدن دریاچه ارومیه تنها محدود به این دریاچه نیست بلکه جوامع انسانی حوزه نفوذ خود را نیز دچار مصایب فراوانی می کند که نمونه بارز و فوق العاده مهم و حساس آن پدیده "مهاجرت" در صورت خشکیدن دریاچه است. ریزگردهایی که حتی امکان رساندن خود به پایتخت را هم دارند، زندگی را برای ساکنان اطراف دریاچه بسیار سخت خواهند کرد. امکان کشاورزی و دامداری در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را خواهند گرفت و کشاورزان را به مهاجرت وادار میکنند. هم اکنون سوختن برگ درختان در حاشیه دریاچه و شور شدن زمینهای اطراف، کشاورزان را مجبور کرده است تا کشت را به زمینهای بالادست ببرند و زمینهایی دورتر از دریاچه را زیر کشت ببرند. این یعنی خداحافظی روستاییان با محل اقامت خود. مهاجرت به شهرهای اطراف و حتی شهرهایی دورتر از دریاچه و بحرانهای آن. حالا دریاچه و حواشی آن زیر سایه مهاجرت رفته است .»
*سیل مهاجران پسا فاجعه
«بسیاری از کارشناسان معتقدند تبعات مهاجرت جمعیت به دلیل بحران خشک شدن دریاچه ارومیه به مراتب زیان بارتر از جنگ تحمیلی است. « بسیاری از مدیران و مردم بهخاطر دارند در زمان هشتسال دفاع مقدس ، مهاجرت یک میلیون و ١٠٠هزار نفری مردم از مرزهای جنوب و غرب کشور مشکلات زیادی را برای دولت ایجاد کرده بود، حال آنکه با خشک شدن دریاچه ارومیه افزون بر پنج میلیون نفر از جمعیت ساکن در اطراف این دریاچه و در استانهای شمال غرب کشور مجبور به مهاجرت اجباری میشوند » .
برپایه گفته های "لزیرا ساگن بابوا" (Lysra Sagon Baboa)، معاون نماینده مقیم برنامه عمران سازمان ملل متحد، پیامدهای خشکیدن دریاچه ارومیه تنها به ایران محدود نمی شود و مردم منطقه را با مشکل روبه رو میکند.
،به گفته او، اگر دریاچه ارومیه خشک شود، پیامدهای این خشکی نه تنها برای ایرانیان که در حواشی دریاچه ارومیه زندگی میکنند، بلکه برای کشورهای منطقه نیز فاجعهبار است و ممکن است کابوس دریاچه آرال، این بار برای ارومیه تکرار گردد.